اعلام النبوه
اعلام النبوه \aʾlām-on-nobovva\، يا دلائل النُّبُوّه، تثبيت دلائل النبوه، اثبات النبوات و نظاير آن، عناوين مبحثی در علم كلام كه برای نامگذاری شمار قابل توجهی كتاب در تاريخ فرهنگ اسلامی به كار رفته است. برخی از پژوهشگران در اين زمينه 47 عنوان كتاب فهرست كردهاند كه از سدۀ 3 تا 9 ق / 9 تا 15 م نوشته شده است (عسلی، 7-12).
نوشتههايی از اين دست بیشك در تقابل با انديشههای الحادی و ضد دينی نوشته شده است. اين انديشهها نيز بهنوبۀ خود، زاييدۀ اوضاع فرهنگی، تاريخی و سياسی خاص خود بوده، و عواملی چون كشورگشاييهای مسلمانان، تداخل فرهنگها، نهضت ترجمه و رونق بحث و گفتوگو با دانشمندان ديگر اديان همگی در پديدآمدن آن دخيل بودهاند. در مقابله با اين امر، فيلسوفان و متكلمان مسلمان، معرفت خدا از طريق تأمل در نظام هستی، و نيز آگاهی از توحيد و نبوت را به عقل نسبت میدادند كه از سوی خداوند در انسان نهاده شده، و با وحی الٰهی هماهنگ و سازگار است (برای نمونه، نك : فارابی، 31-33؛ نيز جابری، 140؛ قس: نشار، 32؛ شهرستانی، 1 / 48- 49).
از سوی ديگر، حكومت كه خود را هدف اصلی جريان مخالف میديد، بهزودی با توجه به خطر ترويج افكار زنديقان (جابری، 150) بهروش خاص خود و بنابر مصلحت سياسی، با هر حركتی كه با موقعيت دولت مخالف بود، به مبارزه پرداخت. در برابرِ بهرهگيری حكومت و عاملان آن از اعتقاد مردم، بهشكل رسميتبخشيدن به مذهب اهل سنت در قلمرو شرقی سرزمينهای اسلامی، و مبارزۀ شديد با مخالفان زير عنوان مبارزه با الحاد و بددينی، ناگزير، مبارزه با تسلط عرب از صورت سياسی و حتى نظامی، بهصورت رويارويی عقلی و علمی تغيير جهت داد. مخالفان كه ظاهراً از انسجام و هماهنگی، و نيز از حمايت شمار زيادی از مردم برخوردار نبودند، بهعنوان شاخصترين هدف، اصل نبوت را، با هدف سستكردن اعتقاد مردم به دين اسلام (نك : ابننديم، 401، كه از تظاهر كسانی به اسلام ياد میكند)، و در نتيجه رویگرداندن از اطاعت فرمانروايان عرب، در معرض انتقاد قرار دادند. از سوی ديگر، مسلمانان نيز كتابهايی در رد آنان، با عنوانهای اعلام النبوه و دلائل النبوه و جز آنها نوشتند. همچنين اثبات نبوت عامه و نبوت خاصه، بخشی اصلی از علم كلام شد. با اينهمه، با مدارك و اسنادی كه امروزه در دست است، نمیتوان با قاطعيت، همۀ عقايدی را كه از سوی متكلمان به مخالفان نسبت داده شده است، مخالفت واقعی آنان با تعاليم اسلام و پيامبر اسلام (ص) دانست، چرا كه در نقل قولهای باقیمانده، انگيزههای سياسی ناديده گرفته شدهاند و در اصل گروههای مشخصی مانند معتزله و اسماعيليه عهدهدارِ ردكردن نظر مخالفان گرديدهاند.
مشهورترين و قویترين انتقادها و مخالفتها به ابنراوندی (ه م) و محمد بن زكريای رازی (ه م) نسبت داده شده است. ابوحاتم رازی (ه م)، متكلم مشهور اسماعيلی معاصرِ محمد بن زكريای رازی، بخشی از كتاب اعلام النبوۀ خود را به شرح مناظرهای كه ميان او و يك ملحد جريان يافته، اختصاص داده، و در بخشی ديگر به شرح مفصل پاسخهای خود بر نوشتههای آن ملحد پرداخته است. بهتصريح احمد كرمانی (د 411 ق / 1020 م)، متكلم ديگر اسماعيلی، ملحدِ يادشده محمد بن زكريای رازی است (ص 25). پاول كراوس مناظرۀ يادشده را عيناً با عنوان «المناظرات بين ابی حاتم الرازی و ابی بكر الرازی» منتشر کرده است (نك : رازی، 291-316). با اينكه برای ابوحاتم رازی دفاع از ايمان، علت دين و اصل نبوت، بهاندازۀ دعوت برای دولت فاطمی مصر وظيفه محسوب میشده (همدانی، 366)، و وی در نگارش اعلام النبوه از روشهای كلامی ـ فلسفی اسماعيليان مانند تأويل استفاده كرده (نصر، 3)، در هيچجای اين كتاب، بهصراحت از اصول عقايد اسماعيليان ياد نشده است. اعلام النبوۀ ابوحاتم رازی با مطرحکردن اصل و ريشۀ آسمانی همۀ اديان رسمی و معتبر، و دفاع از دين نهتنها در حوزۀ سنت ابراهيمی، بلكه با دفاع از آيينهای ايرانی باستان، مانند زردشتی و مانوی، اثری مهم در موضوع جديد دين تطبيقی به شمار میرود که بدون شك تأثير مهمی در گسترش تعقل كلامی در اسلام داشته است (همو، 2-3).
مآخذ
ابننديم، الفهرست؛ جابری، محمد عابد، تكوين العقل السیاسی العربی، بيروت، 1991 م؛ ابوحاتم رازی، اعلام النبوة، به کوشش صلاح صاوی و غلامرضا اعوانی، با مقدمۀ انگلیسی حسین نصر، تهران، 1397 ق / 1356 ش؛ رازی، محمد بن زكريا، رسائل فلسفية، بهكوشش پاول كراوس، قاهره، 1934 م؛ شهرستانی، محمد، الملل و النحل، بهكوشش عبدالعزيز محمد وكيل، قاهره، 1968 م؛ عسلی، امعبدالله، مقدمه بر دلائل النبوۀ جعفر فريابی، رياض، دار طيبه؛ فارابی، السياسة المدنية، بيروت، 1964 م؛ کرمانی، احمد، الاقوال الذهبیة، به کوشش مصطفى غالب، بیروت، 1977 م؛ نشار، علی سامی، نشأة الفكر الفلسفی فی الاسلام، قاهره، 1954 م؛ نيز: